تجلی حضور سوم رئیسجمهور در آمریکا پسلرزههایش را در غرب نشان میدهد. روزنامه السفیر لبنان مینویسد: "احمدینژاد هنوز دانشگاه کلمبیا را ترک نکرده است." افتخار و عظمت اسلام و دکترین مهدویت رئیسجمهور، توطئهها، ترفندها و شیطنتهای غرب به سرکردگی آمریکا را فلج کرده و سران جنایتکار دولتهای خبیث را فَشَل نموده است. مبارک باد این پیروزی اسلامی بر جهان اسلام و ایران اسلامی!
"رایس" جنگطلب مشهور کشور شیطان، و سارکوزی، ابلهی تازه به دوران رسیده در سفر به روسیه، مورد تمسخر و تحقیر قرار گرفتند. سخنگوی سولانا بر تفاوت موضعگیری اتحادیه اروپا تأکید کرده و حمایت از آژانس را درباره مسأله هستهای ایران تصریح میکند. رئیسجمهور احمدینژاد، در کمال اقتدار، دیپلماسی کارآمد خود را پیش میبرد. ملت یکپارچه پشت سر او ایستادهاند. مقام معظم رهبری از دستاوردهای بینظیر دیپلماسی نوین حمایت همهجانبه میکنند. اما مأموریتهایی در داخل کشور در حال انجام است:
1. ابزار اصلاحطلبی در دانشگاه تهران، حضور رئیسجمهور را مانند صهیونیستهای آمریکا استقبال میکنند. اما آنها که در طول سالهای گذشته "عامل دولتهای وقت بودهاند" و در کارنامه سیاه خود، نمونههایی چون 18 تیر 78 را دارند، و کفزنان و سوتزنانی برای سران مافیا هستند، مأموریت خود را شکست خورده به پایان میبرند. مأموریتی برای آمریکا در جهت خنثیسازی پیروزی اسلامی رئیسجمهور در دانشگاه کلمبیا و سازمان ملل، و برای مافیای داخلی با هدف تضعیف سیاستهای سلطهستیز رئیسجمهور با برجستگی "انرژی هستهای".
2ـ خبرگزاری متعهد به 16 سال ویرانگری گذشته، نتیجه یک نظرسازی را مانند آنچه در مرحله اول و دوم انتخابات نهم انجام گرفت، اعلام میکند. این نتیجه دقیقاً منطبق با خواست آمریکا و صهیونیسم است. احمدینژاد نه ـ چه کسی آری؟ فقط باید خندید!! و این یعنی تحقیر شعور و اراده آگاهانه یک ملت!
3ـ حسن روحانی بار دیگر به میدان میآید او که مأموریتش در اتحادیه اروپا از سوی مقامت بلندپایه کشور محکوم به شکست شد، و انجام نگرفت، با شکلی دیگر وارد عرصه میشود او امید خارجیها و ابزار حاکمان 16 ساله و "چهره نقشآفرین تعطیل ذلتآور تأسیسات هستهای در گذشته است."
روحانی با خط و نشان کشیدن برای دولت اسلامی، مرهومات هدفمندی در ارتباط با سختتر شدن هر روزه شرایط کشور را مطرح کرده است. البته او نمیداند یا نمیخواهد بداند که ملت ایران با آراء سوم تیرماه 84 شرایط "تیره و سخت کشور" را به مسیر روشن و آسان تغییر جهت دادند. وی که در حزب چند نفره خود داد سخن سر داده، از تحمل مسؤولان گفته و تنگنظری و خودخواهی و عدم اعتنا به نظرات دیگران را عامل اصلی تفرقه خوانده است. بنابراین بمباران گفتمانی، باید به او و دیگر همفکرانش گفت: خدای را شکر که نظام اسلامی و ملت ایران از وجود حاکمان بیتحمل، تنگنظر، خودخواه و خودمحور که موجب تفرقه گسترده در میان گروههای مردمی گردیده بودند، 2 سال است خلاصی یافتهاند.
"روحانی" در مقام یک ناصح، دوران مسؤولیتها را زودگذر خوانده و گفته است: "کشور ملک طلق کسی نیست، احساس مالکانه داشتن نسبت به کشور و مردم بزرگترین درد بیدرمان جامعه ماست."
باید به او گفت: ملت هم خطاب به مافیاگران همین را میگوید. روحانی و یارانش باید بدانند دنیا به طور کلی زودگذر است. علاوه بر آن، این همه قیممآبی، حرص برای چسبیدن به "قدرت"، و تلاش برای از دست ندادن منافع خویشاوندسالاری را مردم تا کی و کجا تحمل میکنند؟ آیا او هماکنون با کدام جایگاه و چه مسؤولیتی رجزخوانی میکند؟ روحانی بدون هر مسؤولیت وارد عرصه گردیده، و مضحکترین سخنان را به زبان آورده است که: "نمیتوان یک مسأله مهم ملی را تنها به یک گروه یا چند نفر سپرد." آفرین باید گفت به این تیزهوشی، کارآمدی، خردگرایی و کارشناسی! آیا حسن روحانی و صاحبان قدرت در گذشته که با آرای ملت از حاکمیت اخراج گردیدند با داشتن سوابق سوء ارتباطات خارجی و پرونده جاسوسی موجود مساله هستهای بر چه اساسی باید در مسائل مداخله کنند؟ آنها کیستند و این حق نابهحق را از سوی کدام محافل و مراکز دارا شدهاند؟ کدام قانون و مقرراتی در کدام عقل و منطقی چنین "لجامگسیختگی سیاسی و مدیریتی" را مجاز میکند؟
البته حسن روحانی مانند دو چهره دیگر معزول از قدرت، بر طبل توخالی اما هدفمند "تهدید و ارعاب" کوبیده و با دست و پا زدن برای رهایی غرب از به عقب نشینی ذلت بار، راهنمای آنان در تهدید علیه ایران گردیده است.
حسن روحانی باید بداند، ملت از وکلای مجلس و نهادهای اطلاعاتی میخواهد پرونده اتهام جاسوسی حسین موسویان را هر چه زودتر بررسی کنند. در آن صورت روشن خواهد شد "چه کسانی سوار بر شتر چموش بودهاند" و با آن کشور و ملت را در معرض تهاجم بیگانگان قرار داده بودند.
بدون پرداختن به دیگر سخنان بیپایه و البته "مأموریتی" حسن روحانی باید تأکید نمود اگر این طیف در انتخابات 84 قدرت را در دست گرفته بودند، به دلیل وابستگی و ارتباطات علمی، فکری، سیاسی، اقتصادی و... امروز بر دروازه ایران این تابلو نصب شده بود: فروش ایران، اسلام، نظام اسلامی و ملت ایران بر اساس مناقصه!
4ـ وقتی راهکارهای سهگانه جز رسوایی برای عاملان آن ثمری نداشته باشد، مأموریت در راهکار دیگری دنبال میشود. تیتر روزنامههای دوم خرداد حکایت از نامه سوم اقتصاددانها به رئیسجمهور دارد. نامههایی که امضاکنندگان آن در میان مردم هیچ جایگاهی ندارند. آنها بیدردهایی هستند که تنها از درد کنار گذاشتن برنامههای ویرانگر توسعه فریاد میکنند. واقعاً 16 سال گذشته کدام یک از این اقتصاددانها صدای شکستن استخوانهای ملت را زیر چرخهای توسعه چپاول اموال ملت، سرمایهسالاری و... شنیدند؟!
نتیجه آنکه آمریکا از حضور سوم احمدینژاد به شدت در هم شکسته شده است. او به مأمورینی نیاز دارد تا این حقارت و نکبت، شکست و خفت را برایش جبران کنند. چه کسانی از "نخبگان داخلی" بهتر!! اما آیا این امر شدنی است. |